جدول جو
جدول جو

معنی سخن کش - جستجوی لغت در جدول جو

سخن کش(نِ کَ دَ / دِ)
آنکه استماع سخن بفور تمام کند. (آنندراج). در بیتهای زیر معنی راوی میدهد. آنکه شعر شاعران در مجمع برخواند:
گر سخن کش یابم اندر انجمن
صد هزاران گل برویم چون چمن.
مولوی.
صائب از قحط سخندان چه بمن میگذرد
بسخن کش نشود هیچ سخندان محتاج.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آهن کش
تصویر آهن کش
آهن ربا، جسمی که آهن و بعضی فلزات را به سوی خود جذب کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستم کش
تصویر ستم کش
کسی که تحمل ظلم و ستم کند
فرهنگ فارسی عمید
کسی که سیم های برق یا تلفن یا تلگراف را از جایی به جای دیگر می کشد و مرتب می کند، آلتی که زرگر با آن مفتول طلا و نقره می سازد
فرهنگ فارسی عمید
کسی که از طرف مؤسسه یا گروهی دربارۀ کارها و درخواست های آن سخن بگوید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سینه کش
تصویر سینه کش
جای پهن و هموار در دامنۀ کوه مثلاً سینه کش کوه
سینه کش آفتاب: کنایه از جای رو به آفتاب، جای مسطح که خورشید بر آن بتابد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
کسی که کوشش بسیار کند، سخت کوشنده، بسیار کوشا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپه کش
تصویر سپه کش
فرمانده سپاه که سپاه را به جنگ ببرد، لشکرکش، آنکه لشکر را به جنگ ببرد، فرمانده لشکر، لشکرگرا، لشکرگذار
فرهنگ فارسی عمید
(نَ ظَ کَ دَ / دِ)
آنکه کمان سخت را بکشد. (آنندراج) :
تنی چندبگزید عیاروش
کماندار و سختی کش سخت کش.
نظامی.
، ستور که رام نباشد. که منقاد نباشد. سرکش:
ابلیس در جزیره تو برنشست
بر بی فسار سخت کش توسنش.
ناصرخسرو (دیوان چ کتاب خانه تهران ص 228)
لغت نامه دهخدا
(لِ بَ زَ دَ)
سخن شنیدن اعم از آنکه خوش باشد یا ناخوش. (آنندراج). تحمل سخن کردن:
گدای من سخن تلخ میفروش کشید
خوش آنکه منت می چون سبو بدوش کشید.
مفید بلخی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
بسیار کوشا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخن زن
تصویر سخن زن
سخنگو، سخن فهم، قصه خوان، شاعر، افترا زننده مفتری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخن رس
تصویر سخن رس
زیرک، با ادراک و با فراست، زود فهم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سختی کش
تصویر سختی کش
آنکه زحمت و سختی را تحمل کند زخمتکش، دلاور شجاع
فرهنگ لغت هوشیار
یا سینه کش آفتاب. رو به آفتاب در معرض آفتاب. یا سینه کش کوه. شیب تند و تیز کوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپه کش
تصویر سپه کش
لشکر کش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبو کش
تصویر سبو کش
آنکه شراب از سبو نوشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهن کش
تصویر آهن کش
آهن ربا حجرمغناطیس، کسی که در گاراژها عمل آهن کشی را انجام دهد
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه چیزی سخت (مانند کمان) را تواند کشید، زحمتکش. آنکه مردم را به سختی کشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کین کش
تصویر کین کش
انتقام جو منتقم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یخنی کش
تصویر یخنی کش
آنکه یخنی ازدیگ برآورد ودرظرف ریزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینه کش
تصویر سینه کش
((~. کِ))
جای هموار و معمولاً شیب دار
سینه کش آفتاب: رو به آفتاب، در معرض آفتاب
سینه کش کوه: شیب تند و تیز کوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
بسیار کوشا، پرسعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
Hardworking
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
travailleur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
زه و هر چیزی که به دشواری کشیده شود، آدم مقاوم و پایدار
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
трудолюбивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
fleißig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
працьовитий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
pracowity
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
勤奋的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
trabalhador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
laborioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
trabajador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سخت کوش
تصویر سخت کوش
hardwerkend
دیکشنری فارسی به هلندی